Monday, March 1, 2010

چند خبر و مطلب




تلویزیون آموزشی کره جنوبی مجموعه‌ای انیمیشنی بر اساس کتاب‌های ایرانی پخش کرد.


وجود بیش از 70 فرقه شیطان‌پرستی در کشور تهدیدی جدی برای جوانان است و آنها را به سمت انحراف‌های اخلاقی و دینی سوق می‌دهد.


رئيس مرکز تحقيقات راهبردي دفاعي با تاکيد بر اينکه نبايد هدف اصلي دشمن را با هدف تبليغي او اشتباه بگيريم و تهديد نرم را با جواب سخت پاسخ داد، به تشريح سه سناريوي احتمالي امريکا در نصب سامانه هاي پاتريوت در منطقه پرداخت.


با وجود اینکه سران این عناصر افراطی در خوزستان برای بسیاری از مردم و مسئولان شناخته شده هستند اما معلوم نیست چرا به این افراد حتی تذکری هم داده نمی شود.


داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس گفت : بر اساس قول علی لاریجانی رئیس مجلس منتظریم ببینیم گزارش های کمیته حقیقت یاب در مورد حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان و مجتمع مسکونی نمایندگان کی ارائه می شود و به چه مسائلی می پردازد و در قبال چه موضوعاتی سکوت می کند.


اعضای شورای مرکزی از شهیدان بهشتی و باهنر گرفته تا آقایان اردبیلی، عسگراولادی و بادامچیان شدیدا در حضور آقا به میرحسین انتقاد کردند و تماما حرفشان کناره‌گیری او از روزنامه بود اما من هم که عضو شورای مرکزی حزب بودم نگذاشتم او به سطل زباله بیافتد و از اعضا خواستم اجازه دهند که جبران کند و به تدریج خبط خود را در روزنامه تصحیح نماید که آقایان پذیرفتند.

اظهارات فائزه هاشمی در مورد مواضع پدرش


وی با اشاره به این که برخی هاشمی را متهم به سازش میکنند و این نمی تواند واقعیت داشته باشد؛ گفت: «عملـکـرد ایـشان و تـاریخ انـقلاب، چـه بعد از انقلاب و چه قبل از انقلاب نشان داده است که آقای هاشمی بر سر حقوق مردم سازش نـمی کند، اگر چنین بود اینقدر مورد هجوم قرار نمی گرفت. رسانه ها را ببینید.»

مجلس آلوده بودن برنج ها هندی را تائید کرد

گزارش كميسيون كشاورزي مجلس در مورد برنج هاي وارداتي از كشور هندوستان از سوي عباس رجايي رييس اين كميسيون قرائت شد.

“آقای علایی به آنها بگو روز قیامت جلوی همه شان را می گیریم”

کلمه: یکی از حاضران در جلسه سالگرد شهید باکری طی یادداشتی روایتی از مراسم سالگرد شهادت حمید باکری را شرح داده است. وی نوشته است: شب جمعه ی هفته ی گذشته به مناسبت سالگرد شهادت حمید باکری مراسمی در خانه ی این شهید برگزار شد. یه مراسم ساده که حاضرینش غالبا نزدیکان خانواده ی باکری و همچنین عده ای از فرماندهان اسبق سپاه و همرزمان آن شهید بودند .برنامه با خوندن دعای کمیل شروع شد.اواسط دعا بود که مهندس موسوی هم تشریف آورد.حین خوندن دعا و پخش فیلمهایی از حمید و مهدی باکری مهندس خیلی گریه کرد ، گریه هایی که از کوهی از غصه حکایت می کرد . گویا دردهایی داشت که تنها خدا و یاران سفر کرده اش محرم این دردها بودند.بعد از دعای کمیل سردار علایی به عنوان سخنران خاطراتی از حمید و مهدی باکری و حال و هوای جبهه ها گفت. برای منِ نسل سومی شنیدن این حرفها به غایت دلنشین بود انگار که گمشده ی زمان خودم رو در آیینه ی این حرفها یافته بودم. سردار از تاکید امام بر رفتار محبت آمیز با اسرا زیاد صحبت کرد. از مهدی گفت و روزی که برای بازیابی سلامت یکی از اسرای عراقی که به امام و رزمنده ها هتاکی کرده بود نه تنها خودش خون داده بود بلکه رزمنده هایی که از دادن خون به خاطر اون هتاکیها منصرف شده بودند رو هم به انجام این عمل سفارش کرد. سردار از شدت علاقه ی حمید و مهدی به هم گفت و گفت که روزی که حمید به عنوان فرمانده ی گروهان خط شکن(گروهانی که به طور معمول فرماندهاش شهید میشن) در عملیات خیبر منصوب شد چطور مهدی با گفتن این جمله به سردار که « میدونستی حمید بچه داره » اوج دلنگرانیش رو نسبت به حمید بیان کرده بود. با وجود این اما روزی که حمید در همین عملیات بعد از دفاع جانانه از میهنش به شهادت میرسه و جنازش هم مفقود میشه ؛ مهدی جلوی جمعی رو که قرار بود برای آوردن جنازه ی حمید جلو برند می گیره. چرا؟ تنها به این دلیل که عده ای از جوانان دیگر این سرزمین در همین عملیات مفقود شدند و امکان آوردنشون نیست.همین رفتار بود که خانواده هایی که برای پی گیری وضع فرزندان مفقود شدشون به منطقه آمده بودند رو آرام و شیفته ی مهدی باکری و مرامش کرد.نه تنها این خانواده ها که همه ی نسل من و هر انسان آزاده ای شیفته ی این منش و امامی خواهد بود که مکتبش مروج و مولد این منش بوده است. سردار علایی از خوبیهای حمید و مهدی زیاد گفت، اما من تا آخر مجلس تنها به این یک جمله ی مهدی باکری به سردار علایی فکر می کردم که میدونستی حمید بچه داره.انگار مهدی امروز ما را می دیده.روزهایی که قراره ضربات باتوم و شوکر کسانی که ادعای ادامه ی راه امثال حمید رو دارند ؛ در نبود پدر باید بر سینه ی پسر فرود بیاد روزهایی که قراره به همسر حمید جلوی چشم همه ی همرزمهاش توهین بشه. آخر مجلس اما یک عده مهمان ناخونده هم امده بودند تا به سبک خودشون البته خانواده ی شهید باکری رو دلداری بدهند. جماعتی از اراذل معلوم الحال که سبزها خوب می شناسندشان. شخصشان رو شاید نه اما منش و حامینشون رو خوب میشناسند. اونها همون کسانی بودند که قبل انتخابات به تجمع مادران و همسران شهید حامی مهندس موسوی وحشیانه حمله کرده بوند؛چادر از سر دختران شهید کشیده بودند؛ خون همسران شهدا رو بر قبر شهدا جاری کرده بودند و به همسران شهدا بد ترین توهین ها رو کرده بودند . کسانی که خانم شهید همت رو کتک زده بودند اون روز دو باره امده بودن تا داغ دیگه ای بر دل خانواده های شهدا بگذارند. خانم شهید باکری بعد از بدرقه ی مهندس موسوی پیش سردار علایی امد تا به خاطر حضور و صحبتهاش تشکر کنه. ازسردار علایی تشکر کرد اما معلوم بود که یه بغضی تو گلوی این مادر رنج کشیده گیر کرده .اونجوری که من می شناختمشون حتی موقعی که حمیدش رو قبل 30 سالگی از دست داده بود یا تو اون روزهایی که دست تنها بار سختیهای بزرگ کردن دو تا بچه رو به دوش می کشید هیچ وقت لب به شکایت نگشوده بود. ولی من نمی دونم این جماعت چه داغی به دلش گذاشتن که اینجوری شروع کرد با سردار علایی درددل کردن « آقای علایی کجای کار رااشتباه کردیم که به اینجا رسیدیم ؟ چرا اینجوری شد ؟ آقای علایی بهشون بگو که ما دیگه خسته شدیم حرفهای حمید رو براشون بزن بگو ما دیگه واقعا خسته ایم بهشون بگو آقای علایی بگو...» دیگه نتونست ادامه بده بغضش شکست دستش رو گرفت جلو صورتش و شروع کرد آروم آروم گریه کردن .... باقی حرفهای نزده ی خانم باکری رو البته خانم شهید همت زد دیگه من نگم چی گفت فقط همین رو بگم که گفت که« آقای علایی بهشون بگو که روز قیامت جلوی همشون رو می گیریم همشون رو»
,,,

پارلمان‌نیوز: 25 آبان ماه 1359، حضرت امام خمینی(ره)، حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی نماینده وقت مردم اردکان در مجلس شورای اسلامی را به سرپرستی موسسه کیهان منصوب کردند.

امام راحل در متن این حکم به سرپرست روزنامه کیهان به عنوان روزنامه مستضعفین، توصیه کرده است که این روزنامه و به طور کلی مطبوعات باید همیشه در خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند و آزادی‌ها در حد قوانین مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تامین شود و بی‌طرفی حفظ گردد
 
 
و اما اهم رموز عالم عبارتند از دو گفتاری که درپی می‌آید:
روزنامه جوان: «یک روانپزشک که نخواست نامش فاش شود، گفت موسوی از 10 سال قبل از انقلاب بیماری روانی داشته است.»

1- من نمی‌دانم اخیراً چرا منابع آگاه، نمی‌خواهند نامشان فاش شود. بنده با این آگاهی اندکم پای هرچیز که می‌نویسم، امضا می‌کنم. آیا این کار دال بر خریت بنده است و حریت منابع آگاه؟
 
...
 
.



No comments: