عمق جبهه
عمق استراتژیک
از اینجور چیزا شنیدیم
ولی خب یک مثال ساده می زنم برای خودم
معمولا در درگیری ها صف به صف
تلاش می کنند که در همان صف های اول درگیر بمانند
و با فشار عقب برانند
اگر نشد نابود کنند و جلو بروند
گاهی در این پیشروی ها اسیر هم نمیگیرند
اما زمانی که تصور می کنند که جنگ مغلوبه است
دست اندازی به عمق استراتژیک دشمن
مطرح می شود
اگر درست تشخیص داده باشند
که موجب فروپاشی جبهه دشمن می شود
و اگر اشتباه
موجب از بین رفتن گسترده منابع
که پاتک ها سنگین و ویرانگری را شاهد خواهیم بود
...
زمانی که دست می اندازند و در عمق درگیری ها
با افراد متعدد و متنوعی درگیر می شوند
درگیری در عمق استراتژیک شکل می گیرد
و زمانی که آنها را رها می کنند
فزونی و به هم آمیختن انرژی صف ها و عمق استراتژیک
قدرت جبهه مقابل را به شدت افزایش می دهد و در واقع به منصه ظهور می رساند
...
در این فکر هستم که چرا اینقدر پر هزینه از میان صف ها رد شدن و درگیر شدن
صف طولانی و عمق زیاد را در نوردیدن و ضرر جمع کردن چرا؟
و دو نتیجه متضاد را تصور می کنم
بی تدبیری مفرط مسبوق به سابقه
یا
تدبیر فوق تعقل ما
که از هر دو به خدا پناه می بریم