بعضی دولتها
که نگران بحران های داخلی خود
یا به دنبال یکدستی جریانات هستند
به فکر تشدید منازعات خارجی می افتند
..
در شرایطی که حکومت مقبولیت گسترده دارد
و گروه منسجم نیرومندی در برابر آن نباشد
منازعه خارجی
بر وحدت داخلی می افزاید
و اگر معترضان مقتدر داشته باشند
منازعه خارجی به فروپاشی داخلی می انجامد
...
قاعده دیگری نیز وجود دارد و آن این است که
انقلاب های مردمی
به دلیل تغییر توازن منطقه ای
و دلایل دیگر
درگیر جنگ هایی می شوند
که عمدتا از سوی همسایگانشان اصالتا یا وکالتا
به آنها تحمیل می شود
جنگ علیه کوبا و ایران
نمونه های چنین جنگهایی است
...
نمونه نخستین معمولا مربوط به رژیم های کودتایی و مشابه آن هستند که
به دلیل محور شدن نظامیان و انتظامیان و امنیتیان
و برای حفظ غیردمکراتیک قدرت
به جنگ و منازعه و دشمن محوری می اندیشند
هیتلر از چنین مسیری برای به آتش کشیدن جهان عبور کرد
و به دلیل رو به رشد بودن جامعه و مشکلات ناشی از شکست در جنگ جهانی اول
به پیروزی های چشمگیر اولیه حزب نازی انجامید
و در کشورهای دیگری نیز بوده که در همان مراحل اولیه به فروپاشی انجامیده است
No comments:
Post a Comment